English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5542 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resurfacing U شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chip seal U شن بخورد راه دادن
macadam blinding U خورده سنگ بخورد راه دادن
surface U رویه دادن
surfaces U رویه دادن
surfaced U رویه دادن
to change the tack U تغییر رویه دادن
to explain oneself U رویه یاقصدخودراشرح دادن
regeneration U بازسازی
restructuring U بازسازی
recycle U بازسازی
reconstructions U بازسازی
mending U بازسازی
reconstruction U بازسازی
remakes U بازسازی
remake U بازسازی
recycles U بازسازی
recycling U بازسازی
reconstruction method U روش بازسازی
cost of reproduction U هزینه بازسازی
reproduction method U روش بازسازی
static refresh U بازسازی ایستا
relaying U بازسازی سنگفرش
perceptual restructuring U بازسازی ادراکی
unreconstructed U بازسازی نشده
land restoration U بازسازی زمین
bank shot U پرتابی که به تخته بخورد
bank shot U ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
he is too p asto what he eats U زیاد دربندان است که چه بخورد
planegency U صدای خیزاب که بکرانه دریا بخورد
The craps should match the curtains. U پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
Dont let the grass grow under your feet. U نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
to fight to a finish U تاپایان کارجنگیدن انقدرجنگیدن تایکطرف بکلی شکست بخورد
blackguard U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguards U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
boasted U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boast U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
duck and drake U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
bowed U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bow U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
hungry as a hunter <idiom> U آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
immethodical U بی رویه
irregular U بی رویه
ism U رویه
tactics U رویه
comportment U رویه
tenor U رویه
tenors U رویه
outside U رویه
practice U رویه
praxis U رویه
facing U رویه
facings U رویه
policies U رویه
policy U رویه
outsides U رویه
surfaces U رویه
instep U رویه
surface U رویه
upper crust U رویه
metier U رویه
upper U رویه
vamp U رویه
uppers U رویه
encrustations U رویه
these t. were not U رویه
water surface U رویه اب
facet U رویه
facets U رویه
encrustation U رویه
insteps U رویه
metiers U رویه
procedure U رویه
mTtiers U رویه
surfaced U رویه
ism U اعتقاد رویه
systems U قاعده رویه
system U قاعده رویه
tacks U پونز رویه
judicial precedent U رویه قضایی
the policy of the government U رویه دولت
line U حدود رویه
lines U حدود رویه
top U رویه عالی
cant U رویه اریب
encrustation U رویه بندی
facet theory U نظریه رویه ها
finishing coat U اندود رویه
tacking U پونز رویه
tacked U پونز رویه
tack U پونز رویه
scheme U ترتیب رویه
impolicy U رویه غلط
in stream procedure U رویه با مسیل
sandal U کفش بی رویه
schemed U ترتیب رویه
schemes U ترتیب رویه
triacontahedral U سی رویه سی طرفی
precedent U رویه قضایی
hard soil U رویه محکم
top milk U رویه شیر
precedents U رویه قضایی
flippy U فلاپی دو رویه
sandals U کفش بی رویه
surface U رویه فاهر
cover U رویه لفاف
pentahedral U پنج رویه
encrustations U رویه بندی
card face U رویه کارت
pillow case U رویه بالش
planimeter U رویه پیما
rough surface U رویه زبر
practice U رویه پیشه
road surface U رویه راه
recovery procedure U رویه ترمیمی
procedure oriented U رویه گرا
surfaced U رویه فاهر
code page U رویه رمز
pure procedure U رویه جامع
recursive procedure U رویه بازگشتی
surface-to-air U رویه به هوا
control procedure U رویه کنترل
coverings U رویه لفاف
covers U رویه لفاف
planed U رویه هموار
exfoliation U رویه سابی
dummy module U رویه ساختگی
surfaces U رویه فاهر
cross section U رویه برش
plane U رویه هموار
procedure declaration U اعلان رویه
single sided disk U دیسک یک رویه
ostrich policy U رویه کبک
rubbed surface U رویه صاف
smooth surface U رویه صاف
planes U رویه هموار
planing U رویه هموار
scheme of life U رویه زندگی
reshaping U تجدید نیمرخ بازسازی نیمرخ
procedure U رویه طریقه فرایند
impolitic U مخالف رویه صحیح
bristled U رویه تجاوزکارانه داشتن
low key posture U رویه محافظه کارانه
revamp U دوباره رویه انداختن
bristle U رویه تجاوزکارانه داشتن
irregular act U عمل خلاف رویه
international practice U رویه بین المللی
input output procedure U رویه ورودی- خروجی
revamping U دوباره رویه انداختن
overgrown U دارای رشد بی رویه
slope weir U بندسرریز با رویه شیبدار
revamps U دوباره رویه انداختن
surface treatment U عملیات سطح رویه
revamped U دوباره رویه انداختن
new departure U اغاز رویه تازه
procedure oriented language U زبان رویه گرا
slope weir U شادروان با رویه شیبدار
binder course U قشر زیرین رویه
deck board U کف یا رویه پالت حمل مهمات
cataloged procedure U رویه فهرست بندی شده
flippy diskette U دیسکت با دو رویه قابل ضبط
altar-stone U [سنگ رویه فوقانی محراب]
frosting U رویه خامهای کیک یا شیرینی
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
altar-slad U [سنگ رویه فوقانی محراب]
one time tape U نوار یک رویه کلید رمز
to take a course U رویه ایی را اتخاذ کردن
to pull in U دست از کار یا رویه خودکشیدن
one time pad U صفحات کلید رمز یک رویه
tambour U رویه یادیواره متحرک چوبی
to change one's course U خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
the old p should be continued U رویه پیش بایدادامه یابد
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
rolltop desk U میز تحریر دارای رویه کشودار
spas U Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer U صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
spa U Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
scrap heap policy U رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
moquette U پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
hol U Language Order High زبان برنامه نویسی رویه گرا
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
prunella U پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
newton raphson U اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
faces U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1to take a spell at whell
1Poked back
4express, overexpression
2and had to spend a good hour tidying it up!!
2and had to spend a good hour tidying it up!!
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com